به که باید دل بست؟؟؟
به که باید دل بست؟
واژه عشق فسرد
در دلم بی تابم
مانده ام در غم خویش
که چگونه شاید
می توان در قسم اشک
واژه ها را نشمرد
بوی پاییز عجب
غربتی دارد باز
در دلم می گریم
خیره خیره به کجا مینگرم؟!
مهتاب کجاست؟
در پی اش امده ام
آه شبگردم خواندند
از واژه ها دلگیرم
توی این کوچه شهر
بی صدا نام تو را داد زدم
دست نامرئی شب
پلک قلبم را بست
نمیدانست بی تو
رنگ فرداهایم
بی رنگ تر از امروز است
باز میبینم
هر نگاهی که به سویم مینگرد
حیله ای پنهان است
نیست دستی که فشارد دستم از سر مهر
همگان بیگانند
آه
تمام گریه کردن ها
همه از عشق گفتن ها تظاهر بود.